TITLE

DESCRIPTION

حل کردن مشکل بی انضباطی در کودکان

با بی انضباطی کودکان چه کنیم

برگرفته از کتاب به کودکان گفتن از کودکان شنیدن

حالا اجازه بدهيد نگاهي بياندازيم به روش ديگري كه والدين با توسّل به آن مشكل مداوم بي انضباطي را حل مي كنند.

در پايان جلسه اي، مادري تعريف مي كرد مشكلي دارد و آن به موقع نيامدن فرزندش بابي است اين مادر درباره عذر هاي مداوم پسرش و قولهايي كه زيرش زده بود و بي نظميهاي او صحبت كرد واز آه ناله هاي تأييدآميزي که در خلال صحبت او از حاضران شنيده مي شد، معلوم بود كه اين مشكل، خاص او نيست. براي جلسه بعدي، تمريني براي گروه آماده كردم. به اين ترتيب كه موقعيّت اصلي را در نظر گرفتم و مجداداً آنرا از ديدگاه بابي (البته به نظر من) بيان كردم. سپس سه راه ممكن را كه والدين  مي توانند با توسّل به آن مشكل دير كردن هميشگي بابي را حل كنند نوشتم.

لطفاً اين تمرين هارا انجام دهيد . بعد از خواندن داستان بابي وا كنش خود را يادداشت کنيد و بنويسيد احساس بابي چه ميتوانست باشد .

داستان بابي: من دوست دارم بعد از مدرسه تو زمين بازي با دوستانم بازي كنم  و مي دانم كه سر ساعت يك ربع به ٦ بايد خانه باشم ولي بعضي وقت ها فراموش مي كنم . ديروز و پريروز به خانه آمدم و مادرم به قدري عصبي بود كه تصميم گرفتم از  آن به بعد ساعت را حتماً از دوستم بپرسم. نميخواستم مادرم دوباره سرم داد بزند. دوستم به من گفت که ساعت ٦ است. بعد فوراً دست از بازي كشيدم و تمام راه را تا خانه دويدم. به مادرم توضيح دادم كه ساعت را از دوستم پرسيدم و فوراً هم دست از بازي كشيدم ولي ديگر دير شده بود و من با تمام سرعتي كه مي تونستم دوان دوان به خانه آمدم.

جواب اولين مادر:

((من به قدر كافي ازين بهانه ها شنيده ام! ميبينم كه نميشود به تو اعتماد كرد. اين بار ديگر تنبيه ميشوي. تمام روز هاي هفته بعد را مي آيي خانه وهمين جا مي ماني. فكر نكن مي تواني تلوزيون تماشا كني. چون كه اگر خانه هم نباشم به پرستارت مي گويم که اجازه نداري كه تلوزيون تماشا كني. حالا هم مي تواني صاف بري تو اتاق خودت، چون شام هم تموم شده))

جواب دومين مادر:

((آه عزيزم اونقدر دويدي كه داغ شدي و عرق كردي . بذار يك حوله بيارم صورتتو پاك كنم . بهم قول بده كه ديگر هيچ وقت دير نكني.))

((تو اعصاب منو خراب مي كني، حالا برو دست  و صورتتو بشور . لطفاً عجله كن، چون شامت داره سرد ميشه… آه،مامان خودش  شامتو واست گرم مي كنه.))

جواب سومين مادر:

((تو مي گي خيلي سعي كردي و من از شنيدنش خوشحالم،ولي هنوز منقلبم. دلم نميخواد دوباره مجبور بشم چنين نگراني اي رو  تحمل كنم . ازت انتظار دارم وقتي مي گي سر ساعت يك ربع به شيش خونه هستي، بتونم روي حرفت حساب كنم . ما قبلاً شاممونو خورديم. از مرغ هيچي نمونده ولي اگه دوست داشته باشي مي توني يه ساندويچ براي خودت درست كني.)).

واضح است كه راهي وجود ندارد تا بتوان  تعيين كرد بابي واقعي ممكن است چه فكر كند؟ ولي شايد علاقه مند باشيد از افكار والدين حاضر در گروه كه اين تمرین رو انجام داده اند مطّلع شويد. احساس آنها از مادر اول اين بود كه وي بيش از اندازه اهل تنبيه بود.كودك احتمالاً فك مي كند”او خيلي خود خواهه، تلافيشو سرت در مي آورم”.

مادر دوم خيلي سهل گير است. (كودك ممكن است فكر كند “هر طور شده خوب از چنگش در رفتم”

سومین مادر (( کاملاً روش درستی داشت)).  او بدون اینکه تنبیه کند، قاطع بود . کودک احتمالاً با خود فکر می کند”مامان واقعاً عصبی بود… بهتره از حالا به بعد به موقع به خونه برسم. به علاوه مامان واقعاً عصبانی بود…  در ضمن دلم نمیخواد دیگه مجبور بشوم ساندویچ بخورم”.

انضباط کودکان 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آدرس

 تهران، بلوار نلسون ماندلا ( جردن) ، بن بست گل افشان، پلاک 30

تلفن تماس : 22054541