با چه روشهایی می توانیم به کودکانمان کمک کنیم تا از خود تصوری مثبت و واقع گرایانه داشته باشند؟ مطمئناً ستایش از آنها می تواند بخشی از پاسخ باشد ولی همین ستایش می تواند دشواری هایی نیز به بار آورد. گاهی جملهای مبنی بر حسن نیّت، واکنشهای غیر قابل انتظاری فراهم می آورد.
تمجید یعنی چه؟
ببینید آیا در مورد شما هم همین طور است؟ در تمرین زیر شما چهار موقعیّت متفاوت را می بینید که شخصی شما را تمجید می کند. لطفاً هر یک را بخوانید و واکنش خود را در مقابل جملهای که شنیدهاید، یادداشت کنید.
موقعیّت یک: میهمانی ناخوانده برای شام از راه می رسد. شما یک قوطی سوپ جوجه را گرم می کنید و به آن کمی جوجه باقی مانده را اضافه می کنید و آنرا با کمی برنج نزد میهمان می آورید.
میهمان شما می گوید : «شما آشپز بزرگی هستید!»
موقعیّت دو : شما هم اکنون گرم کن و شلوار جینتان را با لباس مناسبی عوض کردهاید تا به یک ملاقات مهم بروید. دوستی به شما برمیخورد و نگاهی به شما میاندازد و میگوید «تو همیشه قشنگ لباس می پوشی.»
موقعیّت سه : شما در کلاس آموزش بزرگسالان شرکت میکنید، پس از یک بحث جالب در کلاس که شما هم در آن شرکت داشتهاید، دانشجوی دیگری به شما نزدیک می شود و میگوید «تو آدم با استعدای هستی.»
موقعیَت چهار : شما به تازگی شروع به آموختن تنیس کردهاید و هر چه تلاش می کنید در سرو زدن پیشرفتی ندارید : توپ یا به تور می گیره یا به خارج از زمین پرتاب می شود. امروز شما با یک یار جدید بازی می کنید و اولین سرو شما در جایی به زمین میخورد که دلتان می خواست.
یار شما می گوید «هی، چه سرو تمیزی زدی.»
احتمالاً بعضی مسائل اساسی تمجید را دریافتهاید. همراه با مقداری احساسات خوب، واکنشهای دیگری نیز پدیدار میشود.
«آیا او فکر می کند من آشپز خوبی هستم و یا دروغ می گوید و یا چیزی درباره غذای خوب نمیداند.»
«همه قشنگ لباس میپوشند، باید یه ساعت قبل را می دیدی.»
«در جلسه بعد چه جور به نظر می آیم؟»
«مغز با استعداد؟ سر کی داری کلاه می گذاری؟ من هنوز نمی توانم یک ردیف عدد را با هم جمع بزنم.»
«من هیچ وقت نمی تونم مثل این دفعه سرو بزنم، حالا واقعاً هیجانزده شدهام.»
«این یارو از من چی می خواد؟»
من ناکامی خود را که به هنگامی که سعی کردم بچههایم را بستایم به خاطر دارم. آنها با نقاشیهایشان به نزدم میآمدند و میپرسیدند «ببین این خوبه یا نه؟» و من می گفتم «چه نقاشی قشنگی.»
آنها می پرسیدند «حتماً خوبه؟»
می گفتم «خوب قشنگه … خارقالعاده است!»
می گفتند «تو خوشت نمیآد.»
هر چه با لاف و گزاف تعریفشان می کردم، کمتر به نتیجه مطلوب میرسیدم. هرگز از واکنش آنها سر در نمی آوردم.
پس از نخستین جلسهها با دکتر گینوت، کم کم پی بردم که چرا هر چه من تعریف و تمجید بارشان می کنم، به همان سرعت آن را پس میزنند. او به من آموخت که کلمات ارزیابی کننده (خوب، زیبا، خارقالعاده) احتمالاً کودکانم را به قدر همان تمرینی که شما انجام دادید، ناراحت میکند. ولی مهمتر از آن، از وی آموختم که تمجید وقتی مثمر ثمر است که:
اولین باری را که خواستم این نظریه را بیازمایم به خاطر می آوردم. پسر چهار سالهام از کودکستان به خانه آمد و یک صفحه کاغذ را که با مداد خط خطی شده بود زیر دماغم گرفت و پرسید «چطوره؟ خوبه یا نه؟»
اولین واکنشم به طور خود به خود این بود «خیلی خوب». سپس یادم آمد که باید توصیف کنم. گیج شده بودم که چگونه یک صفحه کاغذ خط خطی را توصیف کنم؟
گفتم «خوب می بیم که هی دایره کشیدی و دایره کشیدی … بعد خطهایی از این طرف به اون طرف کشیدی … بعد هی نقطه … نقطه … و اونارو قطع کردی!»
مشتاقانه با سر تأیید کرد و گفت «آره»
گفتم «چطور به سرت زد اینارو بکشی؟»
کمی فکر کرد و گفت «چون که من هنرمندم.»
فکر کردم «پیشرفت قابل توجهیه. بزرگتر توصیف می کند و کودک بو طور واقعی خودش را ستایش می کند.»
تمجید یعنی چه و تمجید یعنی چه و تمجید یعنی چه
کلیه حقوق مادی و معنوی این قالب متعلق به مهدتابان می باشد