با استفاده از گفتار ها ی تک کلمه ای در وقت وکلمات و توضیحات خسته کننده ، می توان صرفه جویی کرد.
احساسات کودکان در این لحظه چه می تواند باشد؟
به نظر ما ارزش گفتار های تک کلمه ای در این واقعیت نهفته است که به جای دستور های سر کوبگرانه ، فرصتی به کودک می دهیم تا با فکر وزیرکی خود عمل کند .
وقتی او می شنود «سگ » با خود می اندیشد «مگه سگ چشه …اوه ، آره ، من امروز اونو بیرون نبردم تا کمی بگرده …. بهتره همین حالا ببرمش بیرون .»
**** اسم کودک را به منزله گفتار های تک کلمه ای مورد استفاده قرار ندهید.
وقتی کودک نام خود را در طول روز مکررا به طور مذمت آمیزی بشنود: « سوزی »، کم کم نامش را با مذمت یکی می پندارد .
بسیاری از والدین با کشف این نکته که مطرح کردن احساسات واقعی شان با کودکان می توان سود مند باشد ، احساس آسودگی کرده اند .
آنان می دانند که لازم نیست تا ابد صبور بمانند .
کودکان خیلی نازک طبع نیستند . آنان کاملا استعداد آن را دارند که جملاتی نظیر این را بشنوند:
« الان وقت مناسبی نیست که انشای تورو ببینم .
الان حواسم پرته ناراحتم …..بعد از شام می تونم انشاتو بخونم .»
” فکر می کنم بهتره کمی منو تنها بذاری ، احساس می کنم خلقم تنگه وکاری هم از دست تو بر نمی آد . ”
مادری که دارای دو فرزند کوچک بود می گفت : بارها از دست خود عصبانی شده است
چرا که شکیبایی لازم را در برابر آنان نداشته است .
بالاخره تصمیم گرفت نسبت به عواطف واحساسات خود پذیرش نشان بدهد واجازه بدهد
که کودکانش احساسات او را دریابند ( البته به زبانی که برای کودکان قابل درک باشد ).
این کار را هم با گفتن چنین جملاتی آغاز کرد :
« حالا صبر من به اندازه یک هندوانه است»… وکمی بعد « خب حالا صبر من به اندازه یک پرتغاله »
وپس از آزردگی بیشتر « الان صبر من به اندازه یک نخوده ….. وفکر می کنم بهتر باشد قبل از این که کوچکتر بشه ساکت بشید.»
این مادر می داند که کودکان احساسات او را جدی تلقی می کنند.
زیرا یک روز بعد از ظهر پسرش گفت : « مادر حالا صبر تو چه اندازه است . امشب می تونی یه قصه برامون بخونی؟»
اما هنوز عده ای از والدین نگرانی خود را از توصیف احساساتشان نزد کودکان ، ابراز می دارند.
آیا مطرح کردن صادقانه عواطف با کودکان ما را در برابر آنان آسیب پذیر نمی کند؟
فرض کنید والدین به کودکانشان بگویند …. « این کار منو ناراحت می کنه » وکودک جواب بدهد : « به من مربوط نیست » .
ما این تجربه را بدست آوردیم که کودکانی که احساساتشان مورد احترام واقع می شود،
دوست دارند به احساسات بزرگترها احترام بگذارند ولی در یک دوره انتقالی ممکن است
چنین جواب های جسورانه ای بشنوید
« به من مربوطه . به من مربوطه که چه احساسی دارم وبه احساسات تو اهمیت می دهم وانتظار دارم در این خانواده همه به احساسات یکدیگر اهمیت بدهیم !»
آگاهی – بعضی از کودکان در برابر مذمت والدینشان بسیار حساس هستند .
برای آنان عبارت خشنی مانند : «من عصبانی هستم » یا « این کار منو از کوره به در می بره »
خیلی بیش از اندازه ای است که می توانند تحمل کنند ودر برابر،
پاسخ ستیزه جویانه ای ارایه می دهند : « خوب حالا که اینطور شد منم از دست تو عصبانی ام».
برای این کودکان بهتر است فقط انتظاراتتان را بیان کنید برای مثال به جای اینکه بگویید :
« واسه کشیدن دم گربه از دستت عصبانی ام » بهتر است بگویید « من ازت انتظار دارم با حیوونا مهربونتر باشی .»
کلیه حقوق مادی و معنوی این قالب متعلق به مهدتابان می باشد